مناجات نامه سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید بی پولی... هر ترمی که آغاز می شود، موجب پرداخت زر است و چون به پایان می رسد سب ضرر! پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب...!! از جیب و جان که بر آید کز عهده ی خرجش به در آید! ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو مدرک به کف آری و به کارش نبری همه مانند تو سرگشته و بیکار و غمین طی شود عمر به بی حاصلی و در به دری
اهل حمامم
پوستم مهتابیست
چشمهایم آبیست
پدرم دلاک است
سر طاسی دارد
لُنگ میاندازد
شامپو مصرف کرد
کلهاش هی کف کرد
و سپس مویش ریخت
و چه اندازه سرش براق است!
حرفهام دلاکیست
هدف من پاکیست
مینشیند لب سکو آرام
یک نفر با احساس
و تصور کرده، خوش پر و پاست!
کودکی را دیدم
میدود در پی صابون و لگن
ای نهان در پسِ دَر
خشک آوردم، خشک!
مشتریهای عزیز
لگن خاصرهتان سالم باد!
رخت ها را نکنید
آبمان بند آمد !