مناجات نامه

 

مناجات نامه سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید بی پولی... هر ترمی که آغاز می شود، موجب پرداخت زر است و چون به پایان می رسد سب ضرر! پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب...!! از جیب و جان که بر آید کز عهده ی خرجش به در آید! ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو مدرک به کف آری و به کارش نبری همه مانند تو سرگشته و بیکار و غمین طی شود عمر به بی حاصلی و در به دری

اهل حمامم .. از زبان سهراب سپهری

 

اهل حمامم

پوستم مهتابی‌ست

چشمهایم آبی‌ست

پدرم دلاک است

سر طاسی دارد

لُنگ می‌اندازد

شامپو مصرف کرد

کله‌اش هی کف کرد

و سپس مویش ریخت

و چه اندازه سرش براق است!


حرفه‌ام دلاکی‌ست

هدف من پاکی‌ست

می‌نشیند لب سکو آرام

یک نفر با احساس

و تصور کرده، خوش پر و پاست!

کودکی را دیدم

می‌دود در پی صابون و لگن


ای نهان در پسِ دَر

خشک آوردم، خشک!

مشتری‌های عزیز

لگن خاصره‌تان سالم باد!

رخت ها را نکنید

آب‌مان بند آمد !